❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : reza
گاهی وقتا توی رابطه ها نیازی نیس تطرفت بهت بگه : برو ! همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره همین کهنپرسه چیجوری روزا رو به شب میرسونی همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه... و همین که حضور دیگران توی زندگیش پررنگ تر از بودن تو باشه هزار بار سنگین تر از کلمه ی برو واست معنا پیدا میکنه پس برو قبل از اینکه ویرون تر از اینی که هستی بشی...
www.ashkbaran.loxbolg.com یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, :: 19:8 :: نويسنده : reza
درد تنهایی کشیدن مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفید شاهکاری میسازد به نامِ دیوانگی...! و من این شاهکارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خریده ام... تو هر چه میخواهی مرا بخوان دیوانه خود خواه بی احساس....... نمیــــــــفروشــــــــــم..! www.ashkbaran.loxbolg.com تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم ! من را به من نبودن محکوم نکن ! من همانم که درگیر عشقش بودی ! یادت نمی آید ؟! من همانم ! حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم ! www.ashkbaran.loxbolg.com خیلی سخته به خاطر کسی که دوستش داری همه چیز رو از سر راهت خط بزنی بعد بفهمی خودت تو لیستی بودی که اون به خاطر یکی دیگه خطت زده... افسوس!
www.ashkbaran.loxbolg.com
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 21:52 :: نويسنده : reza
وقتی که دیگر نبود، من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت، من در انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم.
وقتی که او تمام کرد، من شروع کردم.
وقتی او تمام شد، من آغاز شدم.
" و چه سخت است تنها متولد شدن، مثل تنها زندگی کردن، مثل تنها مردن! "
آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|