❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:, :: 1:30 :: نويسنده : reza
به دلتنگی هایم دست نزد می شکند بغضم یک وقت!! آنگاه غرق می شوی در سیلاب اشکهایی که بهانه ی روان شدنش هستی....!! www.ashkbaran.loxblog.com نظرات شما عزیزان: چـﮧ ڪَسـے مـے گویـَב בورے ســَـرבے مـے آورב ؟ وَقتـے ڪـﮧ هَنــوز بـا یادت بَنـב بَنـב وجــوבم گـَـرم مـے شوَב . ..
دیگر به کسی نمی گویم....
دوستت دارم.... انگار دوستت دارم های من.... خدا خافظ.... شنیده میشود....
: آیا شست جورابتان سوراخ شده است؟
آیا جوراب دیگری ندارید؟ آیا از بیرون افتادنِ شستِ پایتان خجالت میکشید؟ ما برای شما راه حلی داریم: لنگه ها رو جابجا کن،سوراخش میفته رو انگشت کوچیکه معلوم نمیشه!ـــــــــ صد در صد تضمینی یه کشف جدید دارم براتون ...... می دونین چرا هویج نارنجیه؟؟؟؟ چون بهش میاد ... حالا می دونی چرا خیار سبزه ؟؟؟؟ چون نارنجی بهش نمیاد رزسرخ
ساعت0:18---23 آبان 1393
سلام
اپم رزسرخ
ساعت22:59---22 آبان 1393
دلتنگم نه دلتنگ تو
دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی دیدی ؟ من که دلتنگ تو نیستم !
ذهن مثل چتر نجات است ، وقتی عمل می کند که باز شده باشد
●● هی غریبه...
●● شب عروسی کت و شلوار سیاهش را به او بپوشان ●●رنگ سیاه به مرد من خیلی می آید ●●بند کراواتش را خودت سفت کن ●●این کار را دوست دارد ●● وقتی دستانت را میگیرد ●● خودت را در آغوش او بیانداز ●● با این کار احساس آرامش میکند ●●زحمت تاج عروس را نکش ●● سلیقه اش را خوب میدانم،برایت گرفته است ●● خلاصه کنم غریبه ●● جان تو و جان مرد من
دیشب با خدا دعوایم شد ......
با هم قهر کردیم .....فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد...... رفتم گوشه ای نشستم .... چند قطره اشک ریختم..... و خوابم برد صبح که بیدار شدم .... مادرم گفت... نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارونی " می آمد ....!!
آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|