❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 20:7 :: نويسنده : reza
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گر چه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم و هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود
وخدا می داند سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود
من نه عاشق بودم و نه دلداده گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید
آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی؟ قصه این است چه اندازه کبوتر باشی
www.ashkbaran.loxblog.com نظرات شما عزیزان: الیک
ساعت1:15---18 آذر 1392
سیلام به من سل بزنید تولو خدا
elik.rozblog.comالیک رز بلاگ پاسخ:ای بابا سر میزنم
سیلام به من سل بزنید تولو خدا
آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|