❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 15:57 :: نويسنده : reza
هرچقدر بد شدی بازم حرف رفتن نزدم تو همش راهتو رفتی من همش راه اومدم تا به سختیا رسیدیم خودتو باختی چرا اگه دوریم دغدغت بود دورم انداختی چرا هرکاری کردم به چشت اصلا نیومد ببخش عزیزم که همین ازم بر اومد چیشد اون حس زلالت اون دل ساده و صاف لا اقل دستشو ول کن جلو من بی انصاف من دلم قد یه دریاست طاقتم خیلی کم نگیر دستاشو اقلا پیشم انقدر محکم تا یکی اومد سراغت دل من رو پس زدی تو کنار کشیدی اما کاش کنار میومدی به هر دری زدم که تو آروم بگیری حالا که خوبه همه چی تو داری میری اگر چه رفتی عزیزم با عشق تازه ولیکن این در رو به تو همیشه بازه یه روزی خسته میشی از پرسه و ولگردی یا پشیمون میشی از اینکه منو ول کردی تازه خواستم پر بگیرم که شکستی بالمو توکه جای زانوهام نیستی نفهمیدی حالمو www.ashkbaran.loxblog.com نظرات شما عزیزان:
آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|